شازده کوچولوشازده کوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

شازده کوچولو

شنیدنی ها ی شیرین!

پنجره رو باز گذاشتم هوا عوض شه  ـ رادمهر :مامان بی بندم ؟. -نه مامان گذاشتم هوا بیاد. ـ مامان...هوا بی بندم ؟؟؟:- + تو تاریکی پام خورد به چیزی و تق صدا داد ـ مامان چی بووود؟؟ من بودم مامان ـ من بودی؟؟   +  دستشو گذاشته در گوشش، مثلا تلفونه ـ الو..؟ مسوود؟* دوبی؟....بی ییم اونجا؟؟؟... باش! ـ الو...؟ شیبا !؟ * دوبی؟ ... باشششش!!!! ـ الو؟ مامان دوبی؟ بابا دوبی؟؟ باش ! باش!!! * مسعود شوهر دوست تازه عروس ماست که تازگی رادمهر باهاش آشنا شده و همچینم باهاش رفیق شده که حتی به ش عمو هم نمیگه! *شیبا همان شیواست!                ...
24 مهر 1393

این چی چیه؟؟؟

چالش بزرگ این روزای ما تکرار مداوم این جمله ست ! این چی چیه؟؟؟ یا این شی شیه؟؟ و  چی بود؟؟ یعنی از صبح تا شب فقط در حال پاسخ دادن به این سوالیم !  وسلام 
23 مهر 1393

ما و دوساله ی شیرین زبان ما!

اونقدر حرفا برا تعریف کردن دارم که واقعا یادم میرن! اما اونقدر هرر روز شیرین کاری جدید و متفاوت میبینیم از پسرک که اصلا فرصت یادآوری قبلیا نمیشه ! این روزا ازصبح که بیدار میشی هنوز چشم باز نکرده اول حرف میزنی! تا وقت خواب که باید التماس کنم هیسسس!!!   مدام تکرار میکنی ، هر حرفی رو ! از هر جایی و کسی کاملاااا متوجه محتوای همه حرفا میشی و واقعا حتی رمزی و یواشکی حرف زد ن هم برامون دشوار شده ! حسابی باید مواظب حرف زدنمون باشیم  چند روز پیشا بابایی به شوخی واسه کار بدی که کردی به ت گفت بی تربیت !(‌بخدا همش یکی دو تاکلمه اینجوری داریم تو صحبتامون و باز خدا روشکر اصلا اهل حرفای ناجور نیستیمااا !) دیروز تو آشپزخونه...
23 مهر 1393

دوسالگی

و حالا ما یه پسر بچه ی دوساله توی خونمون داریم ! یه پسرک شیرین ، مهربان، باهوووش، خستگی ناپذیر و دوست داشتنییییی ! بی نهایت دوست داشتنی پیش از اومدن تو چطور فکر میکردم که میدونم دوست داشتن یعنی چی ، عشق یعنی چی ... تو خود عشقی ، هنوز بعد از دوسال ذره ای از بزرگی و هیجان ورود معجزه وارت به زندگیمون کم نشده  هر روز که نگاهت میکنم شگفت زده میشم از این همه بزرگی و پیچیدگی خلقت! خدایا ، چجوری میشه تولد و رشد نوزادی رو دید و سر به سجده نگذاشت؟  خودم رو به موج این دریای عمیق و زیبا سپردم که منو هم همراه خودش کنه ، همراه بزرگ شدن این موجود کوچولوی دوست داشتنی که ، وقتی به مسوولیت نگهداری و تربیت ش فکر میکنم تنم میلرزه ...
12 مهر 1393
1